انفجار بزرگ ديگ بخار
متاسفانه برخی از مصرف كنندگان ناآگاه بدون توجه به شرایط تولید دیگ بخار و مقتضیات یك كارخانه معتبر تولید كننده، هر آنچه به آنها عرضه شود می خرند، غافل از اینكه بمب نیرومندی را در ساختمانشان نصب می كنند كه هر آن احتمال انفجار آن می رود.
دن هالوهان در این مقاله بدون اینكه وارد مباحث فنی شود، فقط قصد دارد با نقل چند واقعه انفجار ما را بترساند تا شاید از ترس انفجار هم شده در استفاده از دیگ بخار هوشیارانه عمل كنیم. از فراز تپه های شهر هالیفاكس به لنگرگاه می نگرم. آنجا كه در 6دسامبر1917 كشتی فرانسوی مون بلان كه حاوی مهمات جنگی بود با كشتی دیگری به نام ایمو برخورد كرد.
در نتیجه این تصادف آتش سوزی بزرگ روی داد كه هزاران نفر از مردم وحشت زده هالیفاكس را برای تماشا به تپه های مشرف بر بندر كشاند. شعله های آتش زبانه میكشید و گسترش مییافت و همزمان وحشت مردم نیز بیشتر میشد.
اما چیزی كه مردم نمی دانستند این بود كه انبار كشتی مون بلان مملو از مهمات برای جبه های جنگ اروپا بود؛ 4 هزارتن TNTو هزاران گالن از چیزی كه ما امروز به آن “ناپالم”می گوییم.
مردم شهر برای اینكه صحنه آتش سوزی را بهتر ببینند به ساحل نزدیك ونزدیكتر شدند، غافل از اینكه آتش به انبار مهمات كشتی رسیده است. و بعد بزرگترین انفجار تاریخ بشر (تا قبل از فاجعه هیروشیما) به وقوع پیوست؛ 2000 نفر از مردم كشته و 9000 نفر مجروح شدند. شدت انفجار به حدی بود كه شیشه پنجره ها در شهر تورنتو (واقع در 100كیلومتری محل انفجار) را نیز خرد كرد. تلفات و خسارات وارده حتی از زلزله عظیم سانفراسیسكو نیز بیشتر بود.
عامل این انفجار بزرگ فقط بی توجهی خدمه كشتی ها بود. در واقع در دنیای مكانیكی امروز بیشتر خساراتی كه در اینگونه حوادث بشر وارد می شود و در نتیجه سهل انگاری خود اوست.
انفجار بزرگ ديگ بخار
انفجار دیگ بخار نیز كه گاه فجایع دلخراشی را سبب می شود از این امر مستثنی نیست. تاریخ نه چندان طولانی پیدایش سیستم های بخار سرشار از حوادث دلخراش است. به یاد می آورم چندی پیش مقاله ای راجع به تاریخچه گرمایش با بخار می خواندم كه حدود نیمی از آن مربوط به وقایع انفجار دیگ ها بود.چند موردش را الان در ذهن دارم:
- در24فوریه1830 دیگ بخار كشتی مسافربری هلن مكن جورج هنگام سفر به نیواورلئان منفجر شد.در این حادثه 50 نفر از مسافران كشته وچندین برابر آن مجروح شدند.قبل از آن نزدیك به 60 كشتی بخاری دیگر نیز در اثر انفجار دیگ های بخار منهدم شده و صدها نفر از بین رفته بودند.
- در4 فوریه 1850 یك دیگ بخار ساخت كمپانی تایلور در یكی از ساختمان های صنعتی شهر نیویورك به طور مهیبی منفجر شد و ضمن تخریب كامل یك كارگاه خیاطی، 63 نفر را كشت. این بدترین حادثه انفجار از این نوع در تاریخ آمریكا بود.
- در اوج جنگ های انفصال آمریكا زمانی كه اسكارلت اوهارا و شهر آتلانتا در زیر تازیانه حوادث در حال بر باد رفتن بودند (!) (اشاره به رمان و فیلم بر باد رفته. مترجم)، تلفاتی كه انفجار دیگ های بخار در كشتیها و كارخانجات به شمالیها وارد میكرد قابل توجه بود. یانكیها می گفتند”با داشتن یك دیگ بخار، برای تكه تكه شدن نیازی به آتش توپخانه جنوبیها نیست!”
با ذهنی پر از “انفجار”(!) به مقصد یكی از فروشگاهای كتب قدیمی به راه افتادم تا بلكه شانس آورده وكتابی به درد بخور پیدا كنم.من از این كتابهای قدیمی خیلی چیزها آموخته ام .
در این جور كتابفروشی ها اصلا صفی دیده نمی شود چون مشتری چندانی ندارد. در فضایی آكنده از بوی كتاب های كهنه در لابلای قفسه ها دنبال چیزی می گشتم كه خودم هم نمی دانستم چیست! از شخصی كه آنجا ایستاده بود سراغ كتابهای مهندسی را گرفتم .چیزی نگفت و فقط در گوشه ای به چند ردیف قفسه اشاره كرد.
میان انبوه كتب قدیمی ،همین طور بی هدف جلدهای زرشكی و آبی سیر رنگ های مورد علاقه ام را در آورده عنوان آنها را می خواندم و سرجایشان می گذاشتم. تا اینكه كتابی درباره سیستم های بخار تالیف دكتر ترستون (Thurston) نظرم را جلب كرد.
سی دلار پولش را پرداخته و با عجله خود را به جای دنجی در بالای تپه مشرف به بندر رساندم تا ببینم چه نوشته است. عجب كتابی! آن خدا بیامرز كه ده ها سال قبل همین كار امروز ما را می كرده، تجربیات و مشاهدات ذی قیمت خود را سخاوتمندانه با خواننده در میان نهاده است.
در آن بعد از ظهر ابری ماه جولای در هالیفاكس، استاد فقید با نوشته هایش از یك قرن پیش با من حرف می زد.
من شاهد انفجار یك دیگ بخار بودم .آن دیگ دیواری به ضخامت16 اینچ را خراب كرده چند صد متر راه را در هوا طی نمود و ضمن این پرواز،درخت نارون تنومندی را درهم شكست،بخشی از یك خانه را منهدم كرد و در خیابان پشتی مثل یك بلای آسمانی نازل شد.
وقتی بلافاصله پس از برخوردش به زمین آنر ا یافتم داغ وخشك بود. حتی مدتی بعداز حادثه گر چه باران تندی بارید ولی باز هم فلز دیگ بسیار داغ بود و نمی شد به آن دست زد. بالاخره با گرفتن شیلنگ آب سرد روی آن قدری خنكش كردیم تا بتوانیم آن را حركت داده و بازرسی را شروع كنیم.
دیگ در نتیجه پایین آمدن سطح آّب، بیش از حد داغ شده و بعد آب سرد به داخل آن سرازیر گردیده بود. دیگ تا لحظه انفجار تنها چهارسال از عمرش می گذشت و خوب كار می كرد. طوری ساخته شده بود كه فشار تا110 پاوند را تحمل می كرد.
خدمه موتورخانه به شدت مجروح شده و یك عابر كه در لحظه انفجار از پیاده رو مجاور می گذشت زیر آوار مانده و كشته شده بود. انرژی این انفجار خیلی كمتر از آن مقداری بود كه هنگام كار معمولی در دیگ ذخیره می شد. آن مرحوم ننوشته كه انفجار كی و كجا رخ داده بود و راهی هم برای فهمیدنش نداریم.
دكتر ترستون ادامه می دهد:
چندی بعد دیگ دیگری را نیز پس از انفجار بازرسی كردم كه به مجوعه 12 دیگ یك تاسیسات بزرگ تعلق داشت. این دیگ چنان منفجر شده بود كه پس از انهدام كامل موتورخانه، لاشه آن به حیاط مجاور فرو افتاده و چندین نفر را كشته بودو تكه پاه های دیگ در شعاع چندصدمتر پراكنده شده بودند. تكه های جسد لت و پار شده خدمه موتورخانه را از دها متر آنطرفتر پیدا كردیم، گویی در سانحه سقوط هواپیما كشته شده باشند.
علت این انفجار نیز پایین آمدن سطح آب دیگ و نتیجتا داغ شدن بیش از حد و بعد وارد شدن ناگهانی آب سرد تغذیه به داخل دیگ بود. به نظر می رسد مردمان آن روزگار مرتكب اشتباهات بزرگی می شدند كه اغلب نتایج فاجعه باری به دنبال داشت.من سعی كردم حال وروز آن مسئول نگون بخت تاسیسات را مجسم كنم كه مایوسانه در تلاش پایین آوردن فشار دیگ بود. نمیدانم آیا زن و بچه داشت یا نه، نوشته دكتر ترستون رشته افكارم را پاره كرد:
“مهندس نگهدار سیستم صبح روز انفجار ،آتش كوره دیگ را روشن كرده و اندكی بعد از جایی صدایش زده بودند. او هم پسرعموی بی تجربه اش را مسئول نگهداری دیگ كرده و رفته بود.پس عمو هم پس از انداختن چند تكه زغال سنگ به درون كوره ، از جانب صاحب ساختمان فرا خوانده شده و پست خود را ترك كرد.
در بازگشت حیرت زده مشاهده نموده كه درزهای دیگ در اثر فشار زیاد باز شده اند اما هرچه كرد نتوانست فشار را پایین بیاورد و چند لحظه بعد انفجار رخ داد. هر قسمت دیگ به گوشه ای پرتاب شد: برخی قطعات حدود250 متر دورتر پیدا شدند.تقریبا از جاندار و بی جان هر چه در آن اطراف بود، با تركش های دیگ از بین رفت.بررسی به عمل آمده نشان داد كه تغذیه آب دیگ ناكافی بوده است:
دیگر وارد مباحث فنی وپیچیده كتاب نمی شوم. آن را می بندم و از بالای تپه به بندر نگاه می كنم. صحنه انفجار عظیم كشتی مون بلان با انفجاراتی كه دكتر ترستون توصیف كرده است در ذهنم بر هم منطبق می شوند و از خود می پرسم چرا ما نمی توانیم با هوشیاری جلوی این وقایع را بگیریم؟ چرا حواسمان را جمع نمیكنیم؟
مقاله از دن هالوهان -ترجمه و اقتباس : مهندس سید مجتبی طباطبائی
برای کسب اطلاعات بیشتر، مقالات مربوطه را مطالعه فرمایید:
بررسی انفجار دیگ بخار – بخش اول-۱۴۰-۲